به حیف نون میگن : پدرت چطوری مرد !؟
حیف نون میگه : وسط خیابون خوابیده بود ! یه ماشین از روی دستش رد شد ! خونریزی مغزی کرد و مرد !؟
با خنده میگن : ماشین از روی دستش رد شد !؟ چه ربطی داره به خونریزی مغزی !؟
حیف نون میگه : آخه پدرم هر وقت می خوابید دستش تو دماغش بود !
با خنده میگن : حالا چرا وسط خیابون خوابیده بوده !؟
حیف نون میگه : آخه پدرم هر وقت دستش و میکرد تو دماغش خوابش میبرد !
حیف نون میره مغازه و میگه : یه تن ماهی میخوام
فروشنده میگه : بفرمایید ! میشه 8000 هزار تومن !
حیف نون میگه : 8000 هزار تومن !؟ آقا من تن ماهی خواستم ها ! اشتباها تن پری دریایی نیاوردین که !؟
حیف نون میره مغازه و میگه : سیم ظرفشویی دارین !؟
فروشنده میگه : برای شستن ظروف میخواین !؟
حیف نون میگه : پ ن پ میخوام عینکم و باهاش تمیز کنم !
سایتی پر از سرگرمی و عالی پر از نشاط بدو بیا
سایتی پر از سرگرمی و عالی پر از نشاط بدو بیا
سایتی پر از سرگرمی و عالی پر از نشاط بدو بیا
سایتی پر از سرگرمی و عالی پر از نشاط بدو بیا
سایتی پر از سرگرمی و عالی پر از نشاط بدو بیا